دکتر پویا منصفی ، وکیل حقوقی و مشاور مهاجرت و سرمایه گذاری

Dr Pooya Monsefi Tehrani , law advisor & Member of UN human rights lawyer-latin America

دکتر پویا منصفی ، وکیل حقوقی و مشاور مهاجرت و سرمایه گذاری

Dr Pooya Monsefi Tehrani , law advisor & Member of UN human rights lawyer-latin America

دکتر پویا منصفی  ، وکیل حقوقی و مشاور مهاجرت و سرمایه گذاری

دکتر پویا منصفی تهرانی اولین فارغ التحصیل ایرانی - ونزوئلایی در رشته حقوق بین الملل و حقوق بشر در امریکای جنوبی است . وی عضو وکلای حقوق بشر سازمان ملل و عضو وکلای تحقیقات امریکای جنوبی میباشد. کسانی که در کشور های امریکای جنوبی و امریکای مرکزی دچار مشکلات قانونی ، مهاجرتی و یا حقوقی شده اند و یا حقی از انها ضایع گردیده و یا به هر دلیلی در زندان هستند میتوانند با ایشان در تماس باشند . بدیهی است حق مشاوره اولیه تلفنی برای ایرانیان عزیز رایگان است و در صورت نیاز گزارش پرونده انان به سفارت جمهوری اسلامی ایران در همان کشور ارسال میگردد تا از طریق وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی کمکهای لازم به ایرانیان عزیز در اسرع وقت صورت پذیرد.

 

افشای کلاهبرداری پویا منصفی وکیل ایرانی و مدرس حقوق بین الملل

 

ا حقوق خوانده ایم ، ما هزاران اتهام ،هزاران لرزیدن دل را به وقت حکم دادن برگزیدیم . ماتلخی کشیدیم و رنجیدیم ، ساعتها فکر کردیم تا راه بهتری را برای موکل خود پیدا کنیم ،  و همواره امید دادیم !  چرا که آن متهم چشم در چشمان ما آرامش و تسکین را میجست و با عجزی ناراحت کننده میپرسید : آیا امیدی هست؟ و لبخندی ز جبر روزگاران برلب بر اوردیم ! اما تو ای رهگذر ! از شرمندگی ، از زور ونفرت ، از تباهی عدالت ، از پارتی بازی و بی عدالتی ها چه میدانی؟؟ ولیکن ما نترسیدیم ! هزاران ظلم و تهدید وجفا دیدیم ، ولی میدان را رها نکردیم . شرافت را فدا نکردیم ! من وکیلم ! عرق های جبینم ، گویند اسرار سینه ام را ! وکالت را به جان ، فارغ از افکار نان میپذیرم.
من وکیلم! همانی که گاه شرخرم میخوانی! گاه کار چاق کن ! و هر دم به حرام و حلال پولم شک میکنی ! پوست من کنده شده تا واحدهای دانشگاه را پاس کنم و کار کنم و روزها را در سالن دادگاها سپری کنم تا تجربه کسب کنم . با صد نفر مشورت میکردم و با قاضی لجباز و دادستان سخت گیر جلسه گذاشتم .
 در شهر اگر یک چراغ روشن بود...آن چراغ اتاق من بود که چشمانی سرخ و تنی خسته در آن به دنبال آزادی درمانده ای بودند ! گاه مادرانه دل میسوزانم و گاه پدرانه تکیه گاه میشدم ....و تو مرا قضاوت میکنی ! و مرا اندوهی نیست...من تو را با وجدانت و با خدا ، تنها میگذارم