دکتر پویا منصفی ، وکیل حقوقی و مشاور مهاجرت و سرمایه گذاری

Dr Pooya Monsefi Tehrani , law advisor & Member of UN human rights lawyer-latin America

دکتر پویا منصفی ، وکیل حقوقی و مشاور مهاجرت و سرمایه گذاری

Dr Pooya Monsefi Tehrani , law advisor & Member of UN human rights lawyer-latin America

دکتر پویا منصفی  ، وکیل حقوقی و مشاور مهاجرت و سرمایه گذاری

دکتر پویا منصفی تهرانی اولین فارغ التحصیل ایرانی - ونزوئلایی در رشته حقوق بین الملل و حقوق بشر در امریکای جنوبی است . وی عضو وکلای حقوق بشر سازمان ملل و عضو وکلای تحقیقات امریکای جنوبی میباشد. کسانی که در کشور های امریکای جنوبی و امریکای مرکزی دچار مشکلات قانونی ، مهاجرتی و یا حقوقی شده اند و یا حقی از انها ضایع گردیده و یا به هر دلیلی در زندان هستند میتوانند با ایشان در تماس باشند . بدیهی است حق مشاوره اولیه تلفنی برای ایرانیان عزیز رایگان است و در صورت نیاز گزارش پرونده انان به سفارت جمهوری اسلامی ایران در همان کشور ارسال میگردد تا از طریق وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی کمکهای لازم به ایرانیان عزیز در اسرع وقت صورت پذیرد.

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Pouya monsefi» ثبت شده است

اشنایی با ماریاچی ها

موسیقی امریکای لاتین #ماریاچی یا ال ماریاچی  نوعی گروههای نوازنده موسیقی سنتی در مکزیک و امریکای جنوبی هستند .

 

 

ماریا چی

 

 

اغلب آهنگهای ماریاچی‌ها در فراق یار یا در ستایش او خوانده شده‌اند و اکثر اهنگهایشان عاشقانه است . تقریبا در همه امریکای لاتین میتوانید از این گروه ها برای مراسم های خود اجاره کنید . الان این گروه ها دیگه کمتر دوره گردی میکنند و بیشتر بطور خصوصی در مراسم ها شرکت میکنند و یا کنسرت میگذارند . موسیقی ماریا چی هم شاد است و هم رمانتیک و ارام . قبلا ماریاچی ها در گذشته بیشتر فقیر و دوره گرد بودند . الان فقط در کارنوال ها و مراسم و جشن‌ها ی ملی میتوانید انها را در خیابانها ببینید . بعضی از رستورانها در امریکای جنوبی هر شب برنامه موسیقی زنده ماریاچی دارند که من خودم شخصا عاشق این رستوانهای سنتی هستم . در گذشته برای ابراز علاقه به طرف مقابل در مراسم خواستگاری استفاده می‌شده‌اند. زادگاه این نوازندگان کشور #مکزیک است . 

امروزه ماریاچی ها کنسرت های با شکوه میگذارند و گاهی بلیط کنسرت انها به ۲۰۰ دلار هم میرسد . ماریا چی می تواند هم زن باشد و هم مرد . سازهای ماریاچی ها ترومپت ، ویالون ، وییولین ، کنترباس ، ترومبون میباشد . 

امروزه در مراسم خواستاری و یا عروسی  نیز از #ماریاچی ها دعوت می‌کنند . 

لباس ماریاچی ها یک شاهکار هنری است  که اصالتا دست دوز است و با صدف و سنگهای طبیعی و نخ طلا و نقره طراحی میشود .

 

#لباس_مارچی ، الان میخوام در مورد لباسشان صحبت کنیم . لباس ماریاچی ها دست دوز است و ست کامل اون شامل کلاه ماریاچی که به کلاه #مکزیکی هم شهرت داره و شلوار ( برای خانوم‌ها یا آقایان ) و پیراهن و دستمال گردن از ۳۰۰ دلار شروع میشه تا ۴ هزار دلار !!! لباس اصلی ماریاچی باید دست دوز باشد و از هنرهای منجوق دوری و سوزن دوری در آن استفاده شده باشد . اما بباسهای ارزان معمولا پلاستیک و سنگرهای پلاستیکی با ماشین کار شده که قیمت ست کاملش بیشتر از ۳۰۰ دلار نیست . اما لباس اوریجینال از سنگهای اتمی ، مروارید و حتی صدف دریا برای تزئینات اون استفاده شده آست . یکی از ماریاچی ها و خوانندگان معروف این هنر قدیمی در مکزیک آقای خوان ویسنته فرناندز است که من خودم عاشق سبک و موزیک و صداش هستم . ایشون خودش یک کارخانه و تولیدی لباس ماریاچی در مکزیک داره و از این راه میلیونر شده است . لباسهای ایشون از ۴ هزار دلار شروع میشه تا ۱۰ هزار دلار برای ست کامل لباس . حتما در مورد خوان ویسنته فرناندز پست بیشتری خواهم گذاشت . 

 

امیدوارم لذت برده باشید . ارادتمند : پویا منصفی

 

 

#پویا_منصفی

لحجه تهرانی یکی از لحجه های شیرین است که اکثر تهرانی اصیل و قدیمی میدانند که تهران نیز برای خودش لحجه داشته و همانند شهرستانهای دیگر برای غریبه ها جالب و گاهی غیر عادی بوده است . 

در زیر بخشی از اصطلاحات لحجه تهرانی را که خودم از خانواده مادری و پدری به خاطر دارم را برای شما مینویسم : 

 

واژه دیفال را شاید بارها شنیده است . این دقیقا لحجه تهرونی است . دیوار را دیفال با تشدید میگفتند . به ابگوشت میگفت کله جوش . به خارج از کشور میگفت : فرنگ . به جنس خارجی میگفت : جنسش خوبه فرنگیه ! به پلیس یا هر مامور دولتی میگفتند : آژان یا آجان . به هواپیما می‌گفتند : طیاره «بلیط طیاره بگیر برو فرنگ » . به نظافتی محل میگفتند : بابای محل ، به پدر بزرگ یا عمو بزرگ میگفتند : آقا جان . به عموی بزرگ میگفتند: خان عمو . به کسی که خیلی لاغر بود تو محله امیریه صداش می‌کردند: غاز قولنگ ! 

فحشهایی که تو محله های قدیم تهران میدادند شامل : قورومدنگ ـ قورومپوز ـ قرمساق و پفیوز بود . 

مشروب : اب شنگولی ـ دوا هم میگفتند « دوا بریز بخوریم » یا ۵ سیری میگفتند به عرق سگی 

به هر چی ارمنی تو محل بود : مادام یا موسیو میگفتند . 

اکثر کسبه محل را با شغلشون صدا میکردن : مثلا آقا سمسار ـ اقای سماور ساز ـ اقا بزاز ـ اقا خیاط ـ 

حسن اقا بقال .

رضا املاکی 

کلی هم خانواده های قدیمی قجری بودن . همشون رو شازده صدا میکردن با اینکه مشاغل خیلی معمولی داشتند . 

از دیگر واژگان لحجه تهرونی ؛ 

چیندم ( سیب چیندم ) 

روم به دیفال

دوا دارین برین بیابون ( یعنی تو محل دعوا نکنید ) 

هوا دوباره آفتابی شد = برید زیر آفتابه.

مثلا بد نیست بدونید : خودت و زدی به کوچه علی چپ یک اصطلاح تهرانی است 

گاب =گاو

شابدول عظیم ـ تعارف شابدول عظیمی 

یا مثلا شیمران را شمرون میگفتند . 

 

 

 پرونده غم انگیز ۱۳ فوریه سال ۲۰۰۸ که برای یکی از شهروندان خوب ایرانی در ونزوئلا اتفاق افتاد میخواهیم برگردیم .

 

🖤 قتل مهندس و طراح و معمار مشهور ایرانی در ونزوئلا ! 

 

مهندس علی نمازی برهان 

 

 

 

با یک جستجوی ساده به فارسی در اینترنت خواهید دید که اطلاعاتی از این مرد هنرمند نیست اما وقتی به اسپانیایی جستجو کنید عکسها و اطلاعات زیادی میبینید .

 

اطلاعاتی را که در ادامه میبینید تماما از داخل پرونده ایشان و سایت رسمی دادگستری و روزنامه های ونزوئلا که در اینترنت موجود است برای شما ترجمه کرده ایم و کلیه اطلاعات از منابع انتشار یافته در روزنامه ها و سایتهای خبری اسپانیایی است و به هیچ وجه اطلاعات خصوصی ایشان که در جایی درج نشده به اشتراک نگذاشتیم

.

مهندس علی نمازی برهان از سال ۱۹۹۱ یا ۹۲ در استان زولیا در شهر ماراکایبو با پروژه بزرگ ساخت مجسمه و پارک مشهور مریم مقدس مشهور به بانوی لاچینیتا به درخواست شهردار وقت آقای گونزالس ساکن میشود.

پروژه لاچینیتا یا مریم مقدس اینقدر مهم و با عظمت برای این شهر بزرگ و نفتی و مرزی ونزوئلا بود و هست که مردم کاتولیک این شهر نام نمازی را هیچ وقت فراموش نکنند.

 

 

 

مهندس نمازی در همان سالهای ورود به ونزوئلا پس از ۲ سال آشنایی با خانم لسی گومز شهروند ونزوئلایی ـ کلمبیایی آشنا میشود و ازدواج میکند . کسی که سالها بعد تبدیل به قاتل علی نمازی و پاشیده شدن یک زندگی سالم و آرام میشود . نتیجه این ازدواج دو فرزند به نامهای فریما و علی اشکان بود. آنها پس از سالها زندگی به گفته خانواده نمازی که در پرونده ایشان نیز ثبت است به اختلاف میخورند و دلیل این اختلاف به گفته برادر مهندس نمازی ، خیانت همسر ایشان و رابطه با مردی ونزوئلایی بوده است . سرانجام نمازی به طور قانونی و رسمی از همسرش جدا میشود و با پرداخت مبالغ زیادی از ایشان میخواهد که از زندگی او دور بماند .

 

بر اساس گزارش پلیس نمازی با همسر سابقش و معشوقه او دائما بخاطر پول درگیری داشته اند و گویا همسر ونزوئلایی نمازی دایما پول بیشتری درخواست میکرده است.

این زوج به مدت ۱۷ سال با هم زندگی کردند و در اوت ۲۰۰۷ از هم جدا شدند، زیرا به گفته حسن برادر مهندس نمازی، خانم لیسی معشوقی داشت که آنها را بارها تهدید به مرگ کرده بود.

 

سرانجام تلخ ...

 

به گفته شهود و روزنامه های سال ۲۰۰۸ در ماراکایبو چند هفته مانده به تولد ۱۵ سالگی دختر مهندس نمازی ، وی دعوای شدیدی با همسر ونزوئلایی سابق خود میکند و از همین نقطه همسر سابقش با نام کامل : لسیس گومز پرز با همکاری برادرش: لوئیس هرمیلیو گومز نقشه قتل نمازی را به هدف بدست آوردن آموالش میکشند . او چندین کارگاه و انبار در شهر ماراکایبو داشت و اکثر اوقات را در کارگاه بزرگ نجاری خود میگذراند . 

همسر سابق نمازی با معشوقه خود و برادرش در ۱۳ فوریه ۲۰۰۸ او را به خانه ای که در آن با فرزندانش ساکن بودند با نقشه قبلی در محله لوس استانکس ماراکایبو دعوت میکند تا در مورد فرزندان صحبت کنند . آنها با پرداخت ۳۰ هزار بولیوار حدود ۳ هزار دلار آمریکا در آن زمان به یک شهروند خلافکار کلمبیایی به نام « مندرالز مادرا » که سالها در کلمبیا و ونزوئلا به اتهام چندین فقره قتل و زور گیری تحت تعقیب بوده است نقشه شوم قتل مهندس نمازی را میکشند . سرانجام در روز ۱۳ فوریه هنگامی که نمازی وارد خانه میشود ، این شخص ناگهان در پارکینگ منزل وارد میشود و نمازی که در پارکینگ کنار خودروی خود ایستاده بوده است را با شلیک دو گلوله به قتل میرساند و متواری میشود .

پلیس فورا برادر همسر نمازی را بخاطر پیامهای موجود در تلفنش به اتهام نقشه و مشارکت در قتل دستگیر میکند و همسر وی نیز چند روز بعد با همین اتهام دستگیر میشود . آنها پس از سه ماه بازداشت با مدارک محکم پلیس و پیگیری فرمانداری و شهرداری ماراکایبو اعتراف میکنند و هر کدام محکوم به ۱۳ سال و ۴ ماه حبس بخاطر همکاری و نقشه قتل دریافت میکنند . 

همچنین به همراه لسی گومز (همسر مقتول)، برادرش لوئیس هرمیلیو گومز و لئونار مندرالس، همگی به اتهام ارتکاب جرایم قتل عمد با انگیزه‌های فکری، ممانعت از اجرای عدالت و شهادت دروغ در برابر یک مقام دولتی، در دادگاه محاکمه می‌شوند.

 

 

ساختمان موزه کلیسای تاریخی ماراکایبو

 

 

قاتل اصلی که یک خلافکار کلمبیایی تحت تعییب بود و پلیس در سال ۲۰۱۲ فکر میکرد که در درگیری کشته شده است ، سر انجام در سال ۲۰۲۲ در شهر ماراکایبو توسط پلیس شناسایی و دستگیر شد و دادستان درخواست ۳۰ سال زندان برای وی داده است . ۳۰ سال زندان حداکثر احکام سنگین در ونزوئلا است . 

 

اثار هنری مهندس علی نمازی مانند مجسمه باشکوه بانوی مقدس ( چیکینکیرا ) یا لاچینیتا و استادیوم بیس بال زولیا ، بیمارستان کودکان ، موزه کلیسای قدیمی ماراکایبو و بازسازی این کلیسای قدیمی همیشه در یاد و خاطر مردم این دیار از آمریکای جنوبی باقی میماند . یادش گرامی و روانش شاد 

مقاله زیر خطاب به دوستانه عزیزی است که با من تماس میگیرند و در مورد زندگی و شرایط کار و وضعیت اجتماعی در منطقه امریکای جنوبی مخصوصًا ونزوئلا و اکوادور و مکزیک سوال میکنند . انچه در پایین میخوانید تجربه ۱۴ سال زندگی و کار من در امریکای لاتین است که به طور خیلی خلاصه در اختیار شما دوستان قرار میدهم . 

 

کشورهای آمریکای لاتین از آرژانتین تا مکزیک اکثرا شبیه به یکدیگر هستند و فرهنگ و شرایط یکسانی برای زندگی و کار دارند . تفاوتهای کوچکی در آنها البته وجود دارد ولی در کل مردم و جامعه این کشورها یک نوع فرهنگ مشابه دارند و شرایط زندگی در آنها یکسان است . 

 

قطعا کشور مکزیک از خیلی از کشورهای لاتین مدرن تر و پیشرفته تر است اما در کل از نظر اجتماعی و سیاسی زیاد فرقی با ونزوئلا ندارد . درست است اقتصاد آن یازدهم در جهان است و اصلا نمیتوان مکزیک را از نظر صنعتی و اقتصادی با اکوادور و یا ونزوئلا مقایسه کرد ولی در این بیشتر می خواهم به بحث فرهنگی و اجتماعی بپردازم و شرایط زندگی را برای علاقه مندان توضیح بدهم . 

 

بر خلاف انچه در خبرها و داستانها میشنوید کشورهای امریکای لاتین بدبخت و بیچاره نیستند و این تصور غلطی است که ما ایرانیان از این منطقه داریم . درست است که کشورهای امریکای لاتین کشورهای مدرن و با شکوهی نیستند ولی زندگی در این کشورها مزایایی دارد که در کشورهای مدرن و گران قیمت ندارد . این منطقه برای ما ایرانی ها ناشناخته است . چون قاره امریکا به خاطر زبانش و دوری راه محل گذر و تفریح ایرانیان نبوده است . از این جهت خَیلی ناشناخته مانده است . 

 

شناخت ما از امریکای لاتین فیلمهای سینمائی و قاچاقچیان و خلافکاران است ! در حالیکه همیشه اینطور نیست و در خَیلی از این کشورها امنیت و اسایش و حتی قاچاق مواد مخدر خَیلی کمتر از ایران ، ترکیه ، مالزی و کشورهای دیگر است . درست است که اینجا مافیای بزرگ مواد مخدر دارد و شهرت جهانی دارند ولی اصولا با مردم کشور کاری ندارند . چیزی که در این منطقه می‌تواند برای شما ایجاد مشکل کند یکی همکاری با باندعای مواد مخدر است یعنی یکی از خوشان باشی و یکی دیگر خیلی لاکچری زندگی کردن است .  

اینجا هم مانند بقیه دنیا هم معتاد دارد و هم دزد و هم مواد فروش ! ولی بیشتر از جاهای دیگر نیست . در برخی از این کشورها واقعًا پیدا کردن مواد مخدر در خیابان کار ساده ای نیست و پلیس خَیلی شدید در این مورد حساسیت دارد . در حالیکه در ایران بر اساس اطلاعیه وزارت بهداشت پیدا کردن مواد مخدر زیر ١٠ دقیقه است ! 

 

مافیای بزرگ در برخی از کشورهای امریکای لاتین مانند مکزیک و کلمبیا وجود دارند که اصلا کاری با مردم عادی ندارد. 

بنابراین دقت کنید که تصور اینکه این کشورها خطرناک هستند و یا بدبخت و بیچاره اند درست نیست . 

 

تکنولوژی در این منطقه بیشتر از سمت امریکا ثاپورت میشود و سیستمهای اینترنتی و خدمات ماهواره ای و تولید خودرو و حتی مواد غذایی اکثرا از ایالات متحده امریکا تامین میشود پس قطعا بی کیفیت نیستند . 

 

کشورهای امریکای لاتین ، کشورهای مدرن و پیشترفته همانند امارات متحده نیستند و اصولا کشور درجه ٢ محسوب میشوند . ولی کشورهایی اروم و نسبتا ارزان و راحت هستند . مشکلات مانند الودگی هوا ، قوانین پیچیده اداری ، مالیات سنگین ، درگیری در این کشورها وجود ندارد .

ایرانیانی در معمولًا در این منطقه زندگی میکنند قدمت زیادی دارند و تمایلی به مهاجرت به کشوری دیگر را ندارند . ارزانی ، ارامش ، هوای خوب ، مردم مهربون از مواردی است که وقتی به ان عادت کنید خَیلی سخت است به کشور دیگری برای زندگی بروید . 

 

در خَیلی از کشورهایی که ایرانیان مهاجرت میکنند مساله خانه دار شدن کمی سخت به نظر می اید ، چه بسا ایرانیانی که سالهاست در خارج از کشور مستاجر هستند و توان خرید منزل شخصی یا یک بیزنس شخصی را ندارند و همیشه مستاجر هستند . در امریکای جنوبی خرید خانه شخصی یا ساختن یه ویلا و خرید یک بیزنس اصلا رویا نیست . افرادی هستند که در این کشورها از صقر شروع کرده اند و ظرف یک تا دو سال صاحب خانه شده اند . قیمت منزل و اپارتمان در امریکای جنوبی یک سوم اروپا و کانادا و امریکاست و با شرایط ساده میتوان حتی بصورت قسطی خریداری کرد . قیمت سوخت و اتومبیل نیز از اسیا و اروپا و کانادا خَیلی ارزانتر است . 

 

در امریکای جنوبی طبیعت و ارامش و زندکی ساده و اروم یعنی همه چیز .  

مشکل اصلی این است که برای مهاجرت به این منطقه حتما باید زبان اسپانیایی بلد باشید وگرنه با مشکلات زیادی مانند کلاهبرداری و یا خفت شدن توسط پلیس مواجه خواهید داشت . بنابراین قدم اول برای مهاجرت به آمریکای جنوبی یا لاتین حتما و حتما باید زبان یاد بگیرید . 

 

چالش دوم این است که در این کشور ها حقوق کارمند پایین است . برای خوده شهروندان ونزوئلایی و یا اکوادوری یا مکزیکی این مقدار حقوق پایین به همراه مزایایی که دولت به آنها میدهد و همچنین ( دزدی هایی که در کارشان میکنند ) کافی است . ولی برای ما خارجیها اینجا حقوق پایه کارمندی اصلا کفاف زندگی را نمیدهد .بنابراین پیشنهاد میشود که اگر میخواهید در این کشورها زندگی کنید به فکر راه اندازی یک کار و بیرنس باشید . حتی یک بیزنس ساده مثله رستوران یا سوپر مارکت و یا کافی شاپ . در این منطقه برای ما خارجیها کار و کارمندی جواب نمیدهد و نمیتوانید مخارج زندگی خود را تامین کنید . مگر اینکه تخصص خاصی داشته باشید یا توسط یک شرکت محلی یا خارجی به شما پیشنهاد کاری با مزایا ارائه شده باشد .

 

نکات منفی که باید بدانید : 

 

در امریکای جنوبی باید مراقب چند نکته مهم باشید ...

 

اول اینکه پلیس در این منطقه خودش خلافکار است . نکته خطرناکش اینه که خلافکار با یونفرم پلیس خیلی خطرناک تر از خلافکار و سارق و ارازل و اوباش مسلح در خیابان است . خیلی قشنگ میتونن زندگیتون را خراب کنند و بلد هستند چطوری شما رو پشت میله های زندان بیاندازند .‌

بنابراین تلاش کنید طوری زندگی کنید که با پلیس سر شاخ نشید . ضرب المثلی اینجا هست که میگن : پلیس هیچ وقت دوست تو نیست . اگر مدارکتون و کار شما قانونی باشد هیچ وقت با پلیس درگیر نخواهید شد . اگر هم شدین باید با رشوه و هر طور که میتونید حلش کنید . پلیس در امریکای جنوبی خودش خلافکار اصلی است . یادتون نره ....

 

دوم اینکه تلاش کنید هیچ وقت سر و کار شما با قانون و دادگستری نیافتد . سیستم قضایی بسیار ضعیفی در امریکای جنوبی است و یک پرنده سالها ممکنه سالها طول بکشد . مشکل این سیستم این است که برای یک اتهام ساده ممکنه به ژندان بیافتید و دادکاه شما ممکن است چندین ماه طول بکشد و قطعا در زندانهای مخوف امریکای جنوبی مشکلات زیاده روحی و روانی خواهید داشت

 

سوم : اینکه سعی کنید معاشرت خود را با افراد و جامعه تا حد معقول نگه دارید . هر غریبه ای را به خانه خود راه ندهید و در بیرون از منزل قرار بگذارید و لذت ببرید . مخصوصا با هموطنان ایرانی !!! متاسفانه ایرانیان ساکن امریکای جنوبی همه گی انسانهای قابل اعتمادی نیستند . طبقه اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی که به این منطقه آمده اند اکثرا سطح پایین و از همه جا رانده هستند . البته انسانها و تجار با سواد و با فرهنگ و با شخصیت هم داریم ولی اکثر هموطنان ما از کلاس اجتماعی پایینتری نسبت به مهاجران کشورهای دیگر هستند . اکثر پرونده های کلاهبرداری و خیانت و دزدی بر علیه شهروندان ایرانی که در این منطقه در جریان است به خاطر یه هموطن ایرانی دیگر است !!! کلی ایرانی ها برای ایرانیان دیگر اینجا دردسر درست کردن . پس حواستون به هموطنان باشد و با هر کسی معاشرت و بیزنس نکنید . 

 

در کل مردم لاتین ادمهای خونگرم و مهربانی هستند به شرط اینکه یاد بگیرید مانند خودشان لباس بپوشید و خرج کنید و تفریح کنید . خودتات را نه خیلی پولدار نشان بدهید و نه خیلی بدبخت . تلاش کنید در جامعه همانند آنها باشید . اینجا مردم به جای صرف غذا در یک رستوران پنج ستاره و یا یک هتل اوکی ترجیح میدهند از ساندویچ فروشی های کنار خیابان که تا پاسی از نصفه شب باز هستند و ابجو میفروشند غذا بخرند و موزیک در خیابان گوش کنند و کنار خیابان با دوستان خود گپ بزنند .

بنابراین اگر چنین روش زندگی را دوست دارید امریکای لاتین مکان مناسبی برای زندگی کردن میتواند باشد .

 

پویا منصفی 

 

پویامنصفی 

 

شادی و آمریکای لاتین!

🔹در طی سالهای  گذشته و ۱۳ سال زندگی و تحصیل در امریکای جنوبی یکی از سوالات اساسی در ذهنم این بود:چرا اهالی امریکای لاتین با وجود نابرابری زیاد و حتی فقر همیشه در پژوهش های جهانی در ردیف شادترین کشورها قرار می گیرند؟ 

یکی از تجربه های گرانقدر اینجا, تجربه همزیستی با اهالی کشورهای آمریکای لاتین بوده برایمان. 

دوستان اهل آمریکایی لاتین ما "شادند"! شاد شاد شاد. و این شادی, نه از سر بی غمی , بلکه از سر ایمان به گذرا بودن زندگی و قدرشناسی است نسبت به آن چه که در لحظه دارند.   

بذارید مثال بزنم:

ارزش پول دوستان آرژانتینی مان طی یک سال منتهی به آمدنشان به آمریکا نصف شده و بسیاری اینجا با مشکلات مالی مواجه شده اند. از دوستم پرسیدم که چرا این اتفاق افتاد؟ با خنده و چشمانی درخشان از شوق زندگی جواب داد, دولت مان در طول سال ها تصمیمات اشتباه زیادی گرفته و این نتیجه اشه. پرسیدم این چه اثری بر زندگی ات داشته؟ با افسوسی در حد کسری از ثانیه و سپس با لبخندی به پهنای صورت پاسخ داد: ارزش تمام پس اندازی که خانواده برای تحصیلم کرده بودند, نصف شد و برای اومدن به اینجا (برای تحصیل) مشکل داشتم. این را گفت و دوباره خندید و دوباره چشمانش از شوق زندگی برق زد. و من, متحیر شدم. 

یا از دوستان اهل پرو بگم که در حال تجربه دادگاه های رسیدگی به فساد سران دولت های قبل هستن. و اگر خودکشی رییس جمهورشان نبود, این نکته هرگز از روحیه و رفتار این دوستان مشخص نبود.  
بعد از خودکشی رییس جمهور سابق پرو, برای گفتن تسلیت به دوستی, سراغش رفتم. 
می خندید. گفتم متاسفم برای فوت رییس جمهور تان. لبخندش کم رنگ شد و پاسخ داد که ممنون این همدردی است. 
بعد ادامه داد که مدتی است در پرو دادگاه هایی برای محاکمه سران دولت های قبلی به جرم فساد در جریان است و رییس جمهور اسبق فوت شده, تحت فشار روانی ناشی از آن, از دست رفته.  
و بعد ادامه داد که جرم فساد سیاسی و مالی, از آدم بودن آدم ها کم نمیکنه و متاسفه برای این که رفتن به دادگاه چنان رعب آور بوده که منجر به چنین تصمیم شده. این را گفت و دوباره لبخند به چهره اش برگشت.

حتی دوستان اهل ونزوئلای مان, که دوران سخت شان از هیچ کس پنهان نیست هم شادند. این دوستان با حفظ روحیه نگرانی برای مملکت شان, خنده و زندگی رو از دست ندادن.
________________________  

الان که فرصت نگاه به خودم و خودمان از دور فراهم شده, می بینم که جای شادی بی دلیل "منطقی", عجیب در ایران خالی است.

چرا این شادی را دارند و ما نداریم؟ نه جامعه شناس هستم و نه روان شناس. ولی آن چه که مشاهده می کنم, این است که گویا قراردادی نانوشته برای "مدیریت" مکالمه و وقت بین این دوستان جاری است:
 
هرگز در مهمانی ها صحبت از سیاست از حد 5 دقیقه فراتر نمیره و افراد به صورت ارادی در مورد جنبه های دیگه زندگی حرف می زنند. همین آدم ها که پیش از اومدن اکثرا در بانک مرکزی یا دولت کشورشان شاغل بودن, موقع بحث تخصصی درمورد سیاست یا اقتصاد کشورشان در کلاس یا در جمع های دیگه, بسیار برای گفتن دارند و تازه در اون مواقعه که نگاهشان کمی سنگین میشه و غم فرصت دیده شدن پیدا می کنه

pouya monsefi


اقای حسام الدین اشنا ! مشاور فرهنگی ریس جمهور ! توئیت فرمودند که سرود ملی ایران سرانجام رسما هنگام ورود ریس جمهور ایران در خاک عراق نواخته شد ! و این را یک دستاورد ملی دانستند ! 

در کل من از سیاست متنفر هستم ولی ترجیح میدم اصلا بهش فکر نکنم ، پدرم مرحوم محمود منصفی که لیسانس علوم سیاسی از انگلستان داشت همیشه به من میگفت در سیاست هیچ اتفاقی بدون برنامه ریزی نمی افته و اینقدر کثیف هست که میتونه یک دنیا و یک نسل و یک فرهنگ را نبود کنه !
اما اینبار با سخنان مشاور فرهنگی ، بی فرهنگ ریس جمهور کشورمان مطالبی را عنوان کرده که درد اژیر قرمز و اوارگی جنگ را به خاطر من اورد واقعا طوری اشفته شدم که ترجیح دادم این مطالب را بنویسم.
پویا منصفی 

اقای اشنا ! از اینکه سرود ملی ایران در عراق نواخته شده خوشحالی !!! این رو یک دست اورد میدانی ؟ خجالت دارد ......
این همه بدبختی و ضررهای جنگ ٨ ساله و اوارگی و گوشت و مرغ کوپنی و شهید و جانباز را فراموش کردی ؟؟ 

✍ حسام اشنا یا تاریخ را می داند و پنهان میکند و یا نمی داند که در هر دو حالت قابل نکوهش است، ان هم در جایگاه مشاور فرهنگی روحانی ؛ این توییت احساساتی اش سرشار از بی دانشی است. قرائت سرود ملی یک کشور در کشوری دیگر حتی اگر زمانی در جنگ بوده باشند یک رسم دیپلماتیک است نه یک حرکت بدیع و دست اورد ملی ! باز هم از جنگ این غده سرطانی که ایران را تباه کرد می گویید ، جنگی که گرچه اغازگرش صدام بود ولی در اصل زمانی شروع شد که حضرات محترم رفتند و سفارت امریکا را اشغال کردند و بنیانگذار جمهوری اسلامی ان را انقلاب دوم نامید و باعث خشم امریکایی ها شد و انها هم  صدام را برای حمله به ایران تحریک کردند و صدام در بلبشوی انقلاب اول و  البته دوم!!  وقتی که فهمید پایه گذار قرارداد الجزایر( خلعتبری وزیرخارجه هویدا ) توسط خلخالی نادان و سنگدل به اتهام امضای قرارداد الجزایر(یکی از اتهاماتش این بود) اعدام شد او هم با پاره کردن قرارداد الجزایر به ایران حمله کرد؛ اقای اشنا احتمالا نمی داند صدام با وجود اینکه شاه بیست ماه بود ایران را ترک کرده بود باز نگران بود که مبادا شاه برگردد و به همین علت جرات حمله به خاک ایران را نداشت  و یک ماه بعد از فوت شاه بعد از سالها که انتظار این روز را می کشید  حمله کرد؛ در جنگ ۸ ساله ما فاقد ارتش کلاسیک و افراد متخصص و فرماندهان اگاه بودیم چرا  که امثال غرضی نادان و بیسواد استاندار وقت خوزستان و نامزد ریاست جمهوری ۹۲ که در مقابل چشم سربازان در اندیمشک و دزفول فرمانده ها را بدون دلیل و یا به این خاطر که با شاه عکس داشتند را تک به تک اعدام میکرد و خلبانها و افسران ارشد را تک به تک بدون محاکمه وسط شهر و یا توی پادگان اعدام میکرد و همچنین خلخالی عقده ای و بیمار که تمام افسران یگان هوایی  شاپوری و تمامی افسران ارشد و خلبانان پایگاه شکاری دزفول را بدون هیچ دلیلی مقابل خانواده انها إعدام کرد و به اصطلاح  انها را پاکسازی کرده بودند دیگر هیچ فرد متخصصی و اماده ای برای جنگ باقی نمانده بود . افسران ارشد جنگی یا إعدام شده بودند و یا در زندان بودند . گفته میشود سرلشکر فکوری را از زندان در اوردند و از او خواهش کردند که فرماندگی کل قوا را به عهده بگیرد که تا قبل از شهادتش هر کاری میتوانست برای دفاع این مملکت انجام داد . در این جنگ در نهایت چند هزار کشته دادیم، با هزاران میلیارد خسارت که عراق تاکنون یک ریالش را هم نداده است و بزرگترین بندر خاورمیانه یعنی بنادر شاپور ، خرمشهر و بوشهر را از دست دادیم و هزاران اواره و مجروح جنگی و شیمیایی روی دستمان ماند و اخرش هم به مرزهایی رسیدیم که شاه و وزیرخارجه اعدام شده اش ان را پایه گذاری کرده بود ! نکته جالب اینکه صدام را هم امریکایی کشتند و همان محسن رضایی که کربلای ۴ را به باد داد در تحلیل اخرین شب سقوط بغداد توسط امریکایی ها میگفت این ترفتد صدام است تا سربازان امریکایی را دور بزند و مطمئن باشید او نقشه دارد ولی سحرگاه که بیدار شد دید خبری نه از صدام است نه از سعیدالصحاف و البته محسن رضایی هم از همان روز تا مدتی ناپدید شد !!!. 

✍حسادت حضرات  ما هم این بود که چرا نتوانسته اند در مدت ۸ سال صدام را از بین ببرند ولی امریکا در کمتر از ۳۲ روز او را بازداشت و سپس اعدام کرده است؛  حال کجای این جنگ خانمانسوز  بعد از فتح خرمشهر دستاورد بوده است که اقا حسام به استناد ان از نواختن سرود ملی کشورمان به وجد امده است؛ البته حق هم دارد هیچ جای دنیا رابطه ای وجود ندارد که سرود ما را بنوازند به همین عراق هم باید راضی باشیم!!

✍حال اقای اشنا دلش خوش باشد با سرودش در خاک کشوری که به قول زنگنه پول گاز ما را هم‌ نمی دهد و همین چندی قبل میدان معروفی که هواپیمای جنگی و ساقط شده کشورمان در ان قرار دارد را باز سازی کردند و جشن پیروزی بر ایرانیان رو گرفتند و هنوز دروازه مشهور بغداد با کلاه جنگی سربان ایرانی که کشته شده اند و شمشیر صدام بزرگترین نماد ملی عراق محسوب میشود در این کشور دوست و همسایه ! بر پاست ،  و اقایان خوشحالند توانسته اند سه ملیون ادم بفرستند راهپیمایی اربعین که کلی شهید هم اونجا دادیم و کلی ارز و دلار هم به جیب عراقی ها ریختیم و کلی هم تمسخر شدیم !
خوش باش حسام جان با سرود و با توییت هات . به نظرم همان دانشگاه امام صادق دروس مهدوی کنی را تدریس کنی بیشتر به دردت می خورد تا مشاور فرهنگی رییس جمهور کشوری به وسعت ایران باشی . 
تفو بر تو ای چرخ گردون ، تفو 

پی نوشت ها : 
🔺جهانگیری:  سفر رئیس‌جمهوری به عراق اوج عظمت ایران را به نمایش گذاشت ! صدا و سیما


توئیت دیگری از اقای اشنا :
🔺حسام الدین آشنا در توئیتر نوشت: 
🔹«گذر از روابط دوستانه به روابط راهبردی» در سفر رییس جمهوری اسلامی ایران به کشور عراق رونمایی شد. 
🔹روابط راهبردی امروز حاصل ایستادگی‌های ملت ایران برابر استبداد صدامی ، اشغال آمریکایی و فتنه تکفیری است.


🔺رئیس جمهور درجلسه شورای عالی هماهنگی اقتصادی:
🔹روابط ایران-عراق چنان مستحکم است که دیگران قادر به ایجاد اختلال در آن نیستند

حکایت وکیل و قاضی 

مردی از اهل قضا وکیل را پرسید که تو چه 
شایستگی از من بیشتر داری که شش برابر مواجب من عایدت  می شود ؟
وکیل پاسخ داد آنچه عاید من و تو می شود مساوی است گر چه عدد من شش برابر توست
یک برابر معادل است با آنچه تو بدست میاوری.
دو برابر معونه وکالتی و هزینه کارگزاران و بهای اوراق و لوازم کار من است که تو نه اجاره عدالتخانه می دهی و نه کارگزارانت از تو مزد می گیرند و نه برای لوازم التحریر و وسائل کار خویش بهایی می پردازی

برابر چهارم از آنجهت میستانم که من پذیرای موکلین بد خوی خویشم که بد خوییشان به سبب تاخیر توست در کار آنها که جرات اعتراض بر تو ندارند
برابر پنجم بهای فخری است که در ورا مسند قضا بر من می فروشی و من به تقاضا در برابر تو می ایستم
برابر ششم از آنست که من از این دفتر به آن دفتر و از این دیوان به آن دیوان دوان در تلاش معاشم و از جبینم عرق می ریزد و تو ساکت و آرام و در هوای ملایم بر جای خویش تکیه داری
من هنوز یک سهم و بلکه بیش از آن بستانکارم

که پس از خستگی از کار صبح در ساعات عصر خارج از خانه در دفتر کار خویشم و به ملاطفت و مهربانی پاسخگوی موکلین خود هستم
که تو در کهولت کار ناکرده مزد میستانی و من در آن ایام باز هم نیازمند به کارم


پویا منصفی
دختر مصری قربانی فیسبوکی

داستان زیر واقعی است و در می ۲۰۱۹ اتفاق افتاده است . 
مراقب شکار شدن در فیس بوک باشید /
این اتفاق هم میتواند برای پسران بیافتد و هم برای دختران

مخصوصا کسانی که به امید مهاجرت به دنبال ازدواج در خارج از کشور هستند 

 دختر در عکس از طریق فیسبوک با پسری آشنا میشود و پسر ادعا میکند از کشورهای خلیج است و دختر را به خود علاقه مند میکند و بعد از استحکام   رابطه پسر اعتراف میکند از کشور های خلیج و حتی مسلمان نیست ، ولی آماده است مسلمان شود و برای دخترهزار دلار معادل ۱۷۰۰۰پوند مصر میفرستد واز وی میخواهد معاینات خون ، قلب ، گرده ، جگر و تمام اعضای بدنش را انجام دهد

دختر :  تنها معاینه خون کافی است 

پسر :  ترجیح میدهم تمام معاینات را تکمیل کنی تا مطمئن و راحت شویم

دختر ساده هم تمام معاینات را انجام میدهد و نتایج را برای پسر میفرستد 

 برای اینکه دختر کوچکترین شکی نکند ، پسر سه هزار دلار دیگه برای دختر میفرستد و میگوید بزودی مصر خواهد آمد و کارهای عروسی و سفر به خارج را انجام خواهند داد 

بعد از چند روز به قاهره آمده ، در سریعترین زمان ممکن کارهای عروسی و سفر را انجام داده و با هم از قاهره خارج میشوند و بعد از سفر دختر ارتباطش با خانواده کاملا قطع میگردد 

خانواده دختر به پلیس اطلاع میدهند ، بعد از یک هفته پلیس به خانواده دختر خبراز پیدا شدن جسد دخترشان بدون قلب و کلیه و دیگر اعضای بدنش میدهد 

با تحقیقات پلیس کاشف به عمل می آید ، داماد عجول عضو گروه قاچاق اعضای بدن بوده و معاینات هم برای از اطمینان از سلامتی اعضای بدن دختر درخواست کرده بود 

 

براستی در دنیای بسیار بدی سر میکنیم


اشنایی با سه نکته مهم در مورد قاره اروپا :


تفاوت بین کشورهای پیمان شینگن/ کشورهای اتحادیه اروپا/ کشور های عضو پیمان دوبلین در چیست ؟



📌📌 حوزه‏‌ی شینگن و اتحادیه اروپا دو حوزه‏‌ و پیمان کاملا متفاوت هستند و نباید آن‌ها را یکسان بدانیم.



📌📌پیمان شینگن مجموعه‏‌ای از ۲۶ کشور اروپایی است که با یکدیگر تصمیم به حذف پاسپورت و کنترل مهاجرت در مرزهای مشترک خود گرفته‏‌اند.


کشورهای اروپایی که در حال حاضر جزو پیمان و حوزه‏‌ی شینگن هستند:

اتریش - بلژیک - جمهوری چک - دانمارک - استونی - فنلاند -فرانسه - آلمان - یونان - مجارستان - ایسلند - ایتالیا - لتونی -لیتوانی - لوکزامبرگ - مالت - هلند - نروژ - لهستان - پرتغال -اسلواکی - اسلوونی - اسپانیا - سوئد - سوئیس - لیختن‏ اشتاین



📌📌حوزه‏‌ی شینگن از ۲۲ کشور عضور اتحادیه اروپا و همچنین چهار کشور عضو اتحادیه‌‏ی تجارت آزاد اروپا EFTA تشکیل شده است. 




📌📌کشورهای عضو اتحادیه‏‌ی اروپا:


اتریش_بلژیک_بلغارستان _کرواسی

قبرس _جمهوری چک _دانمارک_

 استونی_فنلاند_ فرانسه_ آلمان_ یونان_ مجارستان_ ایرلند _ایتالیا_ لتونی _ لیتوانی_لوکزامبرگ_مالتا_هلند_ لهستان _ پرتغال_رومانی_اسلوواکی_ اسلوونی _ اسپانیا _سوئد


📌📌کشورهای کاندید و در مسیر عضویت ِاتحادیه‌‏ی اروپا:


 ایسلند،مونته‏‌نگرو، صربستان، جمهوری سابق یوگوسلاوی، مقدونیه، ترکیه، آلبانی





📌📌کشورهای هم پیمان دوبلین:


قانــون دوبلیــن در ســطح منطقــه جغرافیایــی کــه شــامل 32 کشــور اســت، اعمال میشود:



اتریش-بلژیک -بلغارستان- کرواسی -قبرس -جمهوری چـک- دانمارک 

استونی-فنلاند-فرانسه -المان -یونان-مجارستان_ایرلند-ایتالیا_ لاتویا -لیتوانی -لوکزامبورگ --مالت -هلند-لهستان-پرتقال-رومانی- اسلواکی -اسلوونی -اسپانیا-**بریتانیا-سوئد- ایسلند-نروژ-لیختن اشتاین-سوئیس - کشورهای هم پیمان دوبلین هستند

📌📌توضیح:

خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا ارتباطی به دوبلین ندارد و هم پیمان این معاهده است


pouya monsefi


پویا منصفی


⚖ pouya monsefi 

پویا منصفی

*ESCRITORIO JURÍDICO* especializado en las ramas del Derecho con mayor contención en la cotidianidad venezolana.
⚖ *PENAL*
⚖ *CIVIL*
⚖ *LOPNNA*
⚖ *lNQUILINATO*
⚖ *SUSCESIONES*
⚖ *EMIGRACIÓN*
⚖ *Trámites en Registros y Notarias*
Todo los relacionado con la complejidad Judicial y administración de Justicia.
📲 Contactenos sin compromiso y gustosamente le orientamos con la mejor asesoría y ofertas de Asistencia Legal, bajo el esquema de *#Responsabilidad y #Profesionalismo que debería reinar en #Venezuela 
Email: dr.monsefi@mail.com
Sígueme en Instagram : https://www.instagram.com/dr.monsefi